ثابت بنايى197 گويد من و جماعتى از عابدهاى بصره مانند ايوب سجستانى و صالح مروى و عتبه غلام، و حبيب فارسى و مالك دينار به قصد حج حركت كرديم، وقتى كه به مكه وارد شديم ديديم مردم در نتيجه كمى بارندگى در ضيق كم آبى به سر مىبرند و تشنگى و عطش اهل مكه را فرا گرفته است همين كه ما را ديدند تمامى مردمان از اهل مكه و حجاج از ما التماس كردند كه استسقاء و طلب باران بكنيم ما كعبه را طواف كرديم و با حالت خضوع از خدمت رحمت و باران خواستيم ولى مقرون به اجابت نگرديد.
در همين حالت بوديم ناگهان جوانى را ديديم كه به سوى كعبه روان است كه حزن او را پژمرده كرده و غصهها او را بىآرام ساخته است، كعبه را چند مرتبه شوط نمود سپس به ما متوجه شده فرمود:
اى مالك بن دينار و اى ثابت سجستانى و ايوب سجستانى و اى صالح مروى و يا عتبه غلام و اى حبيب فارسى و يا سعيد و اى صالح الاعمى و يا رابعه و يا سعدانه و اى جعفر بن سليمان، ما همگى جواب داديم و گفتيم، بلى آقا چه امرى داريد.
فرمود آيا در ميان شما كسى نيست كه خداى رحيم او را دوست بدارد؟ پس دور شويد از كعبه، اگر از همه شما يك نفر محبوب خدا بود دعاى او رد نمىگرديد.
سپس خود نزديك كعبه قرار گرفت و سر به سجده گذاشت و ما شنيديم كه مىگويد خداى من و مولايم به حق دوستى و محبتى كه به من دارى با اين مردم باران نازل كن.
گفتارش تمام نشده بود كه باران به مانند دهانه مشك فرو ريخت گفتيم اى جوان تو از كجا دانستى خدا تو را دوست دارد گفت اگر دوست نمىداشت مرا بدين خانه دعوت نمىكرد از ما جدا شد و اين اشعار را مىخواند:
من عرف الرب فلم تغنه ما ضر فى الطاعه ما ناله ما يصنع العبد بعز التقى
|
|
معرفه الرب فذاك الشقى فى طاعه الله و ماذا لقى والعز كل العز للمتقى
|
گفتيم اى اهل مكه اين جوان كيست؟ گفتند: على بن حسين (عليه السلام) است198.
ترجمه شعر: 1-هر كس خدا را بشناسد ولكن شناسائى خدا او را غنى نگرداند آن عين شقاوت است.
2-ضرر نكرده در اطاعت و هر آنچه برسد عبادت كننده را در اطاعت خدا و هر چه به او ملاقات كند.
3-بنده بغير از تقوى و پرهيزكارى چه مىخواهد انجام دهد در حالى كه تمام عزت در پرهيزكارى است.
ادامه مطلب